Wednesday, April 11


چقدر زيبا گفته فريدون مشيري در وصف ونكوور ! واقعا من لذت مي برم كه مطلب رو درك كرده! عميق


ريشه در اعماق اقيانوس دارد - شايد -

اين گيسو پريشان كرده

بيد وحشي باران .


يا ، نه ، دريايي است گويي ، واژگونه ، بر فراز شهر ،

.شهر سوگواران
هر زماني كه فرو مي بارد از حد بيش

ريشه در من مي دواند پرسشي پيگير ، با تشويش :

رنگ اين شب هاي وحشت را

تواند شست آيا از دل ياران ؟

چشم ها و چشمه ها خشك اند .

روشني ها محو در تاريكي دلتنگ ،

! همچنان كه نام ها در ننگ

هرچه پيرامون ما غرق تباهي شد .

آه ، باران ،

اي اميد جان بيداران !

بر پليدي ها - كه ما عمري است در گرداب آن غرقيم -

آيا‌، چيره خواهي شد ؟

..

1 comment:

Farzad said...

تواند شست آيا از دل ياران ؟