Thursday, May 31


.
ري را ... صدا مي آيد امشب
گويا كسي است كه مي خواند
اما صداي آدمي اين نيست
با نظم هوش ربايي من آوازهاي آدميان را شنيده ام
در گردش شباني سنگين , ز اندوه هاي من سنگين تر
آوازهاي آدميان را يكسر من دارم از بر
يك شب درون قايق دلتنگ خواندند آنچنان
كه من هنوز هيبت دريا را در خواب مي بينم
ري را ... ري را
هواي آن دارد تا كه بخواند در اين شب سياه
او نيست با خودش , او رفته با صدايش ..
اما خواندن نمي تواند
اما خواندن نمي تواند


Tuesday, May 29



.... از كنار هم مي گذريم
.

Wednesday, May 23

.
Well it's been just two weeks and I already feel like coming back here.
-----
Couple of observations about "Babel" :
1. Never give away your gun as a gift!
2. Save the 'American' and fuck the rest*!
3. No matter how often people talk, you can always listen to their inner silence and save everybody some trouble.

*The term 'rest' includes any non-American white, black, old or young person!!!!
-----
That's all.
.

Tuesday, May 8


.
It's about time for me to disappear
See you later.
.

...اگه گفتن ريش ما خنده داره حكما خنده داره

Thursday, May 3



Remembering
STOP Remembering
Remembering
Remembering
Remembering

Credit to: Stanley Donwood

.

Wednesday, May 2

.
مرگ مغزي در كمين من است.
پس براي اولين بار در زندگي ام با من مثل يك فرشته رفتار نكن
من انسانم با نيازهاي بي ارزش. من پست ام , مثل باقي چند ميليارد در روي زمين.
من هيچوقت به ماه نرفتم و با تلسكوپ خيلي قوي تو را نگاه نكردم و با لب خواني به حرف هايت نخنديدم
هرچه لازم بود بدانم در چشم هايت ديدم
از من رو گرداندي و خودت را به نفهمي زدي
فرقي به حالم نكرد.
ديدني ها يكشنبه است
يكشنبه من هميشه ديدني بود ولي تو هيچوقت نديدي.
شمارش معكوس يكشنبه هاي من فرا رسيده...
شمارش معكوس يكشنبه هاي من فرا رسيده
.

Tuesday, May 1



رو رو با قايق در مسير آب
رو رو با قايق در مسير آب
پارو زن شادي كن پارو زن شادي كن سوي من بشتاب
پارو زن شادي كن پارو زن شادي كن سوي من بشتاب
.